پشتیبانی 24 ساعته
شهرستان اردبیل یکی از شهرستانهای استان اردبیل ایران است. مرکز این شهرستان شهر اردبیل است. این شهرستان از ۳ بخش و ۱۱ دهستان تشکیل شده است.
بخش سرعین دهستانها: سبلان ـ آبگرم
بخش مرکزی دهستانها: شرقی ـ کلخوران ـ سردابه ـ بالغلو ـ ارشق شرقی ـ غربی
بخش هیر دهستانها: فولادلوی شمالی ـ فولادلوی جنوبی ـ هیر
نقاط شهری استان: سرعین _ اردبیل _ هیر
اردويل از دو كلمه ارد + ويل تشكيل شده كه «ارد» نام روز بيست و پنجم از هر ماه و نيز نام يكى از فرشتگان زرتشتى است و به معنى قانونى و مقدس و متشرع است و «ويل» كه ريشه بسيار كهن آريايى دارد هنوز هم در زبانهاى اروپايى استعمال مىشود به معنى شهر است.
لذا اردبيل تحريف شده “اردويل” يعنى شهر مقدس خواهد بود امروزه در مناطق تالش نشین استان، هنوز هم به اردبیل، «آردویل» می گویند که معنی «شهر مقدس» را می دهد. اردبیل از شهرهای کهن ایران است که حدود ۵۰۰۰ سال قدمت دارد. در لوحه های گلی سومریان به صورت آرتا یا آراتتا ثبت گردیده است که خودقدمت شهر را تا ۵۰۰۰ سال می رساند.
از آثار تاریخی اردبیل که نشان تاریخی کهن در این دیار دارد برخی به دوره پیش از اسلام میرسد، میتوان از دهکده آتشگاه، شهرهیر، شهریور و مسجد جامع اردبیل نام برد که در قدیم آتشکده بوده است. از دیگر نامهای اردبیل در دوره های مختلف تاریخی «دارالارشاد»، «دارالملک»، «دارالعرفان»دارالامان» و «شهر مقدس» بوده است .
مولف کتاب روضه الصفا نوشته است: «گویند كه در مبداء الحال كه كاووس از سلسله پادشاهان كیانی زمام حل و عقد مصالح عباد را در قبضه درایت و كفایت كیخسرو بن سیاووش نهاد , طوس نوذر به هوا خواهی فریبرز , كه پسر صلبی كاووس بود , در این باب منازعت آغاز كرد و نزدیك بود كه میان او و گودرزیان مهّم به جدال و قتال انجامد و كارها به زیان رسد .
عاقبت الامر مقرر بر آن شد كه از این دو شاهزاده هر كدام بهمن دژ اردبیل را , كه سالهای دراز , كمند تسخیر هیچ ذوشوكتی بر شرفات آن نیفتاده بود , فتح نماید بر سریر سروری متمكن گردد . نخست فریبرز و طوس متوجه محاصره آن شدند و هر چه كوشیدند و مقدمات ترتیب دادند نتیجه ای مترتب نشد .
ناچار محروم و مایوس بازگشتند وچون پرتو مهابت شاهزاده كامكار بر آن قلعه و حصار افتاد اركان آن , كه بسان بنیان هرمان راسخ و راسی بود , از هم فرو ریخت و كیخسرو , دولتكام به نزد كاووس باز آمد و اورنگ شاهی را به وجود همایون خویش مزین گردانید .
حمدالله مستوفی , صاحب نزهت القلوب , هم اردبیل را از كیخسرو پسر سیاووش و نوه كاووس میداند . فردوسی هم در شاهنامه به این داستان اشاره كرده است و در باب پادشاهی كیكاووس و آمدن كیخسرو از توران به ایران , و سخن گفتن گودرز و طوس درباره كیخسرو و فریبرز پیش كاووس شاه چنین آغاز سخن مینماید: دو فرزند ما را كنون با دو خیل بباید شدن تا در اردبیل بمرزیكه آنجا دژ بهمن است همه ساله پرخاش اهریمن است
یاقوت حموی در معجم البلدان، بنای این شهر را به فیروز ساسانی، كه به سال ۱۳۹- ۱۶۳ ( ۴۵۹-۴۸۳ م) قبل از هجرت سلطنت میكرده نسبت داده و آن را فیروز گرد نامیده است . وی در كتاب خود اردبیل را از مشهورترین شهرهای آذربایجان خوانده و گفته است كه پیش از اسلام كرسی ناحیه بود.
در جای دیگر اضافه كرده است كه : (گویند : اردبیل از بناهای فیروز موسوم به باذان فیروز بوده است.) در زمان بنیامیه مرکز حکومت آذربایجان از مراغه به اردبیل منتقل شد. یاقوت که شخصا شهر اردبیل را دیده از کثرت جمعیت و آبادی آن خبر میدهد
ولی اندکی پس از یاقوت، مغول آنرا متصرف شده خراب و منهدم کردند و تمام سکنه آنجا را به قتل رسانیدند و بعدها مجددا شهر ساخته شد و در زمان صفویه به منتهی درجه اعتبار خود رسید. شیخ صفیالدین عارف مشهورشهر اردبیل بوده و مدفن وی و نیز چند تن از سلاطین صفویه در همین شهر است.
از بناهای معروف این شهر مقبره شیخ صفیالدین مذکور است که دارای کتابخانهای معتبر بوده و آن در زمان شاه عباس وقف مقبره شده بود ولی به هنگام جنگ روس و ایران سال ۱۸۲۸ پَسکِویچ سردار روس تمام آن کتابخانه را به یغما برد و به کتابخانه پطرگراد منتقل کرد.
ژنرال گاردان در اطراف شهر باروئی ساخت که اکنون خرابست. موقعیت قرار گیری اردبیل در تاریخ بسیار حساس بوده چرا که در سر راه تجارتی تبریز و آستارا و لنکران واقع شده است و واسطه تجارتی قفقازیه و شهرهای داخلی آذربایجان و غیره میباشد.
بهترین صادرات آن خشکبار و قالی و پشم است. در دورۀ خلافت حضرت علی (ع) اشعث آنجا را کرسی خود قرار داد. در سال ۶۱۷ق مغولان آنجا را تصرف و ویران کردند. ولی از زمان شیخ صفیالدین اردبیلی دوباره رونق گرفت و بالاخص شاه عباس اول مقبره و مسجد شیخ صفی را با هدایایگرانبها زینت بخشید.
در اواخر دورۀ صفویه مدت کوتاهی به دست عثمانیها افتاد ولی نادرشاه افشار دوباره آن را پس گرفت. در دورۀ ناپلئون ژنرال گاردان آن را مستحکم ساخت و عباسمیرزا دربار خود را آنجا دایر کرد. از سیاحان اروپایی که از این شهر دیدن کردهاند میتوان از پیترو دلا واله در ۱۶۱۹ آدام اولئاریوس در ۱۶۳۷ تاورنیهو جیمز موریه در ۱۸۲۱ نام برد.
قبل از مهاجرت آریاها به فلات ایران، مردمی در این سرزمین زندگی می كردند كه بومی محل بودند و به زبان مخصوصی سخن می گفتند. آمدن آریاها را بدین نواحی از بیست تا چهارده قرن قبل از میلاد می داند ولی تحقیقات دیگری كه در این زمینه صورت گرفته است
حكایت از آن دارد كه پنج هزار سال پیش قوم «اورارتو» كه محققان آنرا شاخه ای از نژاد آریایی می دانند دراین ناحیه زندگی می كردند، که منطقهای كه در جنوب كوههای قفقاز از ارمنستان تا کردستان و خلخال و سراب (در شرق وجنوب اردبیل) واقع است.
زبان های باستانی با آن كه دراصل و ریشه یكی بوده است به سه شكل پارسی قدیم، اوستائی و پهلوی منقسم می دانند و بیشتر زبان های كنونی ایران را شاخه های دگرگون گشته آنها می پندارند. احمد کسروی معتقد است که زبانی که تاتها بدان سخن میگویند در زمانهای گذشته گسترش زیادی داشته و به استناد شواهد عینی و پژوهشهای انجامشده،
زمانی همه مردم آذربایجان و قزوین را در بر گرفته ولی بعدها با اشاعه و استیلای زبان ترکی کم کم از بین رفته است. در هر حال میتوان ریشه اصلی زبان تاتی را مادی دانست که در طول قرون متمادی تحت تأثیر اوستایی که زبان مذهبی مردمان این سامان بوده،
فارسی باستان و پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی و فارسی دری، که به ترتیب زبان رسمی حکومتهای هخامنشی و اشکانی و ساسانی و حکومتهای پس از اسلام بوده، قرار گرفته، و امروزه در آخرین شکل خود تحت عنوان تاتی درآمده است.
زبان اوستائی از آن جهت كه اوستا، كتاب دینی زردشت، بدان نوشته شده است به زبان اوستائی معروف گشته است. این پیامبر ایران باستان از آذربایجان و به احتمال قریب به یقین از مغان اردبیل و دامنه های كوه سبلان برخاسته و كه همان زبان مادها بود
به این ترتیب می توان گفت كه زبان اوستائی قدیمترین زبان آریائی است كه احیاناً اردبیلیان باستان بدان سخن گفته اند . بعد از حمله اعراب به ایران، زبان عربی در بیشتر نقاط کشور رایج میشود اما هیچ گاه غلب کامل نمییابد. زبان تركی رهاورد تركان است كه با نفوذ تدریجی آنها در این منطقه كم كم رایج گشته است.
طوایف ترك نژاد برای بدست آوردن مراتع و چراگاه به سمت ایران آمدند ولی با اقتداری كه دولت های اشكانی و ساسانی داشتند اجازه ورود به ایران نمی یافتند چون ساسانیان منقرض شدند و درنتیجه قبایل ترك بداخل ایران نفوذ كردند.
با ورود اقوام ترک زبان در دوره سلجوقیان و غزنویان، زبان ترکی در این منطقه رواج پیدا کرده و از این زمان، زبان ترکی در این استان ماندگار میشود. امروزه مکاتبات اداری و برنامه تحصیلی در مدارس به زبان فارسی انجام میشود و جوانان این استان با زبان فارسی آشنایی کامل دارند.
همچنین در برخی نقاط استان همچون امامرود، شهر کلور در خلخال و روستاهای اطراف آن، زبان تاتی و آمیختهای از زبانهای طالشی، کردی و مازندرانی و در برخی نقاط مانند دهستان عنبرآباد شهرستان نمین، گویش طالشی رایج است.
به گفته مورخان، ساكنان باستانى اردبيل، مذهب هورمزد پرستى داشتهاند. هنگامی كه زرتشت به پیامبری برانگیخته شد، در دشت مغان و دامنههای سبلان و سپس در اطراف درياچه اروميه به تبليغ احكام دين پرداخت.
جمعى از مردم به آيين او گرويدند ولى چون مغهای ديگر به مخالفت با وى برخاستند، كيش او در آن ناحيه پيشرفت نكرد. در جنگى كه ميان زرتشتيان و بتپرستان روى داد، زرتشتيان بر همه روستاها و قصبههای اطراف اردبيل دست يافتند.
آنان به افتخار اين پيروزى، آتشکدهای در اردبيل بنا كردند كه امروزه آثار آن در سه فرسنگى اين شهر در دهکدهای به نام آتشگاه باقى است. زرتشت به اميد گسترش امر تبليغ به مشرق ايران و توران مهاجرت كرد. به گفته مورخين چون در توران نيز كارى از پيش نبرد، نزد «ويشتاسب» پادشاه باختر رفت و بعد از آن كه او را به آيين خود درآورد، دين او به سرعت در شرق و غرب رواج يافت.
اين كيش تا قبل از حملۀ اعراب به ايران، دين رسمى ايران بوده و طبعاً مردم اردبيل نيز به اين دين پايبند بودهاند. سال ۲۲ هجری قمری آذربايجان توسط حذيفة اليمان سردار معروف فتح شد، در اين زمان اردبيل مركز حكومت آذربايجان بود.
در دوره خلافت حضرت على (ع)، اشعث به حكومت آذربايجان منصوب شد و در همين زمان بود كه اكثريت اهالى آذربايجان به دين اسلام گرویدند و دين اسلام جانشين آيين گذشته گرديد.در گذشته، از میان پيروان ادیان ديگر، بيش از همه، ارامنه در اردبيل زندگى میکردند و محله مخصوص داشتند كه به نام آنها «ارمنستان» خوانده میشد و شغل بيشتر آنها تجارت، صنعتگرى و طبابت بود.
در اواخر حكومت قاجار و با از بين رفتن موقعيت خاص تجاری اردبيل، آنها نيز از اين شهر مهاجرت كردند و امروزه هيچ ارمنى در اردبيل زندگى نمیکند.
اردبیل از شهرهای باستانی و تاریخی ایران است. این شهر در نزدیکی مرزجمهوری آذربایجان قرار گرفته است و دارای ارتفاع زیادی است و از سردترین شهرهای ایران محسوب می گردد که جاذبه های طبیعی زیادی دارد.
این شهر در ۵۹۱ کیلومتری تهران و ۲۱۹ کیلومتری تبریز واقع شده است. چهره عمومی شهرستان اردبیل متاثر از ارتفاعات کوهستانهای سبلان، طالش و بزغوش است که این عوامل طبیعی سبب محصور شدن آن شدهاند.
اردبیل ناحیهای است واقع در بخش شرقی آذربایجان و بالقچای (ماهیرود) از آن ناحیه مشروب میشود، مرکز این استان شهر اردبیل واقع در ۸۴ درجه و دو دقیقه طول شرقی و ۸۳ درجه عرض شمالی است. این شهر در فلاتی به شکل دایره ساخته شده و کوههای زیبایی آن را احاطه کردهاند.
در سمت غرب این فلات، آتشفشان خاموش سبلان به ارتفاع ۴،۸۱۱ متر قرار گرفته که پیوسته در برف مستور است. بیشتر زمینهای این بخش از استان ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارند. زمینهای اطراف شهر اردبیل آهکی است
پوشش درختان در آن مناطق کم است ولی بهواسطه کاریزها بهخوبی مشروب میشود و مزارع مهم و مراتع وسیعی نیز در آن وجود دارد آب و هوای آن بهواسطه ارتفاع زیاد منطقه ، سرد ولی سالم است و از میوههای تولید شده در بخش کشاورزی آن منطقه گیلاس و سیب و گلابی از معروفیت خاصی برخوردار است.
در اطراف اردبیل چشمههای آب گرم معدنی فراوان یافت میشود و بهواسطه همین چشمهها و هوای معتدل شهر، اردبیل ییلاق دربار پادشاهان ایران بود.
در تابستان که بیشتر شهرهای ایران و مخصوصا شهرهای شمالی ایران (که معمولا متداولترین مقصد سفر برای فصل تابستان هستند)، آب و هوای گرم و آزاردهندهای دارند، اهالی اردبیل و شهرها و مناطق اطراف آن از هوایی دلپذیر و خنک لذت میبرند؛ پس بهتر است در تابستان به جای اینکه شهرهای شلوغ شمالی با هوایی گرم و شرجی را برای سفر انتخاب کنید، راهی اردبیل شوید.
متوسط دمای این شهر در گرمترین موقع سال یعنی از ۱۰ مرداد تا ۱۰ شهریور، ۲۰٫۸ درجه سانتیگراد، در سردترین موقع سال یعنی از ۱۱ دی تا ۱۲ بهمن، منفی ۱٫۷ درجه سانتیگراد (که پایینترین دمای اردبیل در زمستان است) و متوسط دمای سالانه ۹٫۵ درجه سانتیگراد است.
اردبیل به شهر بدون کولر هم شهرت دارد؛ زیرا تابستان اردبیل آنقدر خنک است که مردم آن هیچ نیازی به وسایل سرماشی ندارند؛ اگر هم عاشق برف و هوای سرد زمستان هستید، اردبیل در زمستان هم مقصد ایدهآلی برای شما خواهد بود.
البته متاسفانه در چند سال اخیر حتی چنین شهری هم تحتتاثیر تغییرات اقلیمی قرار گرفته و دمای آن در تابستان به ۴۱ درجه سانتیگراد (حتی در مناطق سردسیر) هم رسیده است. این موضوع نشاندهنده آسیب جدی محیط زیست بوده و تذکری برای مراقبت بیشتر از آن است.
معادل فارسی این کلمه “قایم موشک بازی” است و ترتیب بازی نیز تقریبا به همانگونه می باشد . در این بازی دسته ای از کودکان یک نفر را از بین خود وادار به بستن چشم یا روی کردن بدیوار می نمودند. آنگاه خود بی سر و صدا و به نحوی که او در نیابد از کنار وی دور شده هر یک در جائی پنهان می گشتند
دقایق بعد آنکه چشمش بسته بود با صدای بلند داد می زد “گیزلین پاچ و گلدیم قاچ” و بلافاصله در پی جستجوی آنها به اینطرف و آنطرف می رفت و در یک مدت متعارف اگر موفق یافته یکی از آنها را پیدا می کرد برنده می شد و الا بچه ها از مخفی گاه خود در آمده به محل اولیه باز می گشتند .
گیرجنه به معنی فرفره در زبان فارسی امروزی است و مراد از آن جسمی است که بدور خود می چرخد . این کلمه در اردبیل و در معنی خاص به تکه چوبی گفته می شد که خراطها آنرا به شکل استوانه و به قطر تقریبی سه تا چهار سانتی متر و ارتفاع هفت تا هشت سانتیمتر می تراشیدند و یک قاعده آنرا بشکل مخروط در می آوردند .
وسیله بازی غیر از گیرجنه “قمچی” بود و آن عبارت از ترکه ای از چوب بود بطول تقریباً نیم متر که بر یک سر آن نواری از پارچه و قماش یا نخ کنفی و غیره می بستند و طول این نوار به درازای چوب قمچی انتخاب می کردند. گیرجنه را بر روی نوک تیز آن با دست و در روی زمین صاف می چرخانیدند و سپس برآن می زدند و بدین طریق آنرا به چرخش وا می داشتند و چه بسا که ساعتها خود را با آن سر گرم می ساختند .
نام فارسی آن “الک دولک” است ولی طرز بازی آن دو در اردبیل و تهران با هم فرق داشت . وسیله این بازی دو تکه چوب دستی یکی بطول تقریبی ۷۵ و دیگری ۲۰ سانتیمتر بود که اولی را “آغاج” بمعنی چوب و دومی را “چلینگ” می گفتند .
این بازی در اردبیل دو مرحله داشت “توخماغی” و “یانی” در قسمت اول بازی که نوبت بازی با او بود آغاج را از یک سر در کف دست طوری می گرفت که دو سه سانتی متر آن در بالای دست و بقیه در زیر دست او رو به پائین قرار گیرد آنگاه چیلینگ را بر روی آن دست و پشت بر آمدگی چوب می گذاشتند و سپس آنرا به هوا می انداختند و با پائین چوب محکم می زد .
با خوراکیهائی مثل نخود چی و کشمش صورت می گرفت و یکی از بازیکن ها از آنها را در مشت بسته خود گرفته از دیگری می پرسید “تک سن جوت” یعنی تعدادی که در دست اوست طاق می باشد یا جفت ؟ اگر جواب طرف با آنچه که در مشت او بود مطابق در می آمد برنده می شد و آن مقدار نخود چی یا کشمش را که در دست وی بود از او می گرفت . اما اگر جواب او با آن مطابق در نمی آمد بازنده می شد و به همان تعداد از آن خوردنی به وی می داد .
مهمترین بازی آنها عروسک بازی بود که بنام “گلین” می نامیدند . گلین در زبان ترکی بنام “عروس” است و در عمل به مجسمه های بخصوصی گفته می شد که به شکل عروس می ساختند . در قدیم خود دخترها آنها را می ساختند و گاهی هنر قابل تحسینی در این باب از خویش نشان می دادند
عروسکهای می دوختند که در حد خود از بهترین آنهائی می شدند که انسان می تواند با دست و با مواد اولیه بسازد. مواد لازم برای ساختن ساده ترین آنها سر شاخه های نازک چوب و یپبه و چیتهای رنگارنگ بودند دو تکه چوب را بشکل صلیب و به اندازه ای که می خواستند با نخ به هم می بستند .
آنگاه در قسمت بالای آن با پنبه و گاهی با گذاشتن دگمه صورتی بشکل دایره ترتیب می دادند و برای زیبائی روی آن پس از نقاشی پرده خارجی قلوه گوسفند را که پرده شفاف و حاکی ماوراء بود و بنام “بوئرگ” خوانده می شد می کشیدند.
نحوه بازی چنین بود که یکی از آنها که نوبت بازی با او بود پنج سنگ مزبور را در کف دست گذاشته همه را با هم رو به بالا در هوا می انداخت و بلافاصله پشت همان دست گذاشته همه را با هم رو به بالا در هوا می انداختند و بلافاصله پشت همان دست را برای گرفتن آنها در مسیر سقوط آنها قرار می داد .
اگر سنگها ولو یکی از آنها در پشت دست قرار می گرفت همانها را بهمان شکل باز در هوا می انداخت و این بار با کف دست آنها را می گرفت در حرکت سوم و چهارم و پنجم هم سنگها را در زمین می ریختند و یکی از آنها را برداشته به هوا می انداختند
تا گرفتن آن سنگهای روی زمین را ابتدا دو تا دو تا بعد سه تا و یکی و بالاخره هر چهار تا را یکجا از زمین برداشته با همین دست که سنگها در آن بود سنگی را که از هوا پائین می آمد می گرفتند. اگر موفق باین کارها نمی شدند خودشان می مردند و بازی را تحویل طرف می دادند .
در مرحله ششم نوبت تعویض سنگها بود بدین معنی که سنگها را همچنان در زیر زمین می ریختند و یکی را برداشته به همان شکل به هوا می انداختند و تا گرفتن آن یکی از سنگها را برمی داشتند . در نوبت دوم که سنگها را به هوا می انداختند آنرا که از زمین برداشته بودند با یکی از سنگها که در زمین بود عوض می نمودند و بدین طریق پس از آنکه یک یک آنها را تعویض می کرد
مرحله هفتم بازی آغاز می گردید. در این مرحله هم سنگها را به زمین ریخته یکی را برمی داشتند . آنگاه دو انگشت بزرگ و ابهام را بصورت دروازه ای در مقابل آنها می گذاشتند و در فاصله ایکه سنگ برداشته شده را که به هوا انداخته بودند ، بگیرند .
سنگهای روی زمین را یک یک با دست دیگر زده از آن دروازه می گذرانیدند . در مرحله هشتم سنگها را در کف دست گذاشته یکی را به هوا انداختند و تا گرفتن آن سنگهای دیگر را یکجا روی زمین می گذاشتند و با ر دیگر آن سنگ را که گرفته بودند به هوا انداخته تا پایین آمدن آن چهار سنگ دیگر را یکجا از زمین برداشته و سنگ به هوا انداخته شده را نیز می گرفتند .
اگر این مراحل بپایان می رسید آن یکی برنده می شد و هر گاه در وسط بازی با اصطلاح خودشان می مرد بار دیگر که نوبت به او می رسید از همانجا که مانده بود بازی را تعقیب می نمود .
در برخی از مناطق این استان چون منطقه مغان و ارسباران ، درمیان عشایر کوچ نشین و میان روستاییان استفاده از لباس های محلی توسط مردان و زنان عمومیت دارد . لباس های محلی ایل شاهسون و ارسباران یکی از مهمت ترین جاذبه های فرهنگی به شمار می آیند.
مردان ایل پوشاک اختصاصی ندارند . پوشاک آنها کت وشلوار و کلاه ( معروف به کپی یا کلاه ترک دار و نظیر کلاه مردان گیلان ) می باشد . پیراهن زنان ایل شاهسون از رنگ های متنوع و شاد تشکیل شده و بلند است . تنبان شلیته ای است که زنان می پوشند و شبیه تنبان های بانوان گیلان ، بختیاری و قشقایی است . جلیقه زنان شاهسون را پارچه های دوخته شده بدون آستین تشکیل می دهد .
موسیقی محلی استان اردبیل در قالب موسیقی اصیل آذربایجان به عنوان یکی از انواع موسیقی غنی شرقی ، برگرفته از حقایق تاریخی و فرهنگی این خطه است . موسیقی محلی اردبیل در دو گروه موسیقی ردیفی یا مقام وموسیقی عاشیقی تقسیم می شود.
در اردبیل نوازندگان زن را سازاندا و نوازندگان مرد را عاشق مطرب می نامند . از ابزار موسیقی این استان می توان به قاوال که همان دایره آذربایجانی است . بالابان (سازی بادی که چون برای نواختن بن دو لب قرار می گیرند ( به فارسی بالبان و به آذری بالابان ) تار (از سازهای ذهی است که با زخمه نواخته می شود ) دهل ( همان ناقارای آذری) دف کیمیانجا (کمانچه ) و … اشاره کرد.
پس از آنکه دختری مورد پسند قرار می گرفت اقدام به خواستگاری رسمی می شد . علامت قبول ازدواج از طرف خانواده دختر چای شیرین بود و در این روز از اقربای دختر هم عده ای بدین مجلس که به “شیرنی ایچدی” معروف بود ، دعوت می شدند .
در این مجلس میزان مهریه و شرایط طرفین و تاریخ عقد مشخص می شد نامزدی رسمی وقتی صورت می گرفت که مراسم مخصوصی به نام “شال اوزوک” انجام یابد اوزوک لفظ ترکی و به معنی انگشتری است و شال به همان معنائی است که در زبان فارسی نیز مصطلح است.
بین نامزدی و عقد خوانی مدت زیادی طول نمی کشید و از کسان طرفین برای مجلس عقد دعوت می شد و این دعوت غالباً از مردان مسن و میانسال به عمل می آمد . عقد خوانی در خانه دختر به عمل می آمد ولی مخارج آنرا خانواده پسر بر عهده داشت .
وقتی که صیغه عقد جاری می شد مجلس در سکوت عمیق و روحانی خاصی فرو می رفت و همه به جملات خوانندگان صیغه توجه می کردند . عروس در اتاق دیگری که او را بر روی ظرف مسینی می نشاندند و در وسط پارچه ای که در بالای سر او گرفته بودند . دو تکه قند را به هم می سائیدند چون صیغه به پایان می رسید همه مبارکباد می گفتند . آنگاه با چای و شیرینی از حضار پذیرائی می کردند .
قبل از بردن عروس به خانه بخت جشن دیگری گرفته می شد که مختص زنها بود . مراد از این جشن آن بود که کسان طرفین دور هم بنشینند و لباسهای عروس را بریده و بدوزند . ولی در طول زمان این کار صورت تشریفاتی به خود گرفته مبدل به یک جشن رسمی برای نشان دادن لباسها و زینت آلات عروس به دیگران شده بود . در آن مجلس ، که در خانه عروس برگزار می شد . سازنده ها یعنی خوانندگان و نوازندگان زن دعوت می شدند و با پذیرائی های گرم جشن می گرفتند و در ضمن آن لباسها و زینت آلاتی را که خانواده داماد برای عروس آورده بودند به مهمانان نشان می دادند . فردای آن روز کسانی از نزدیکان داماد به اتفاق خیاط به خانه عروس می آمدند و قسمتی از پارچه ها را بریده برای روز عروسی لباس می دوختند .
حنا گجه سی
حناگجه ، شبی بود که فردای آن عروس را به خانه داماد می بردند . این جشن هم در خانه عروس و هم درخانه داماد گرفته می شد . حنا گجه خانه عروس مخصوص دختران و زنان جوان بود اینان ، از هر دو خانواده ، از بعد از ظهر آنروز به خانه عروس دعوت می شدند و با او به حمام می رفتند و غروب برگشته در خانه عروس جشن می گرفتند و چون به دستهای عروس حنا می بستند از این رو آنرا حنا گجه یعنی شب حنا بندان می گفتند . جشن خانه داماد هم با شرکت پسران جوان برگزار می شد و دوستان و همسالان وی در آنجا گرد آمده با او به حمام می رفتند .
شب عروسی
بردن عروس به خانه داماد غالباً بعد از غروب صورت می گیرد . در زمانهای قدیم بعضی از خانواده ها عروس را با اسب بخانه داماد می بردند ولی بعد ها درشگه جانشین اسب شد و امروزه از ماشین استفاده می کنند . بعد از ظهر روزی که غروب آن عروس به خانه داماد می رفت جهزیه او را به اضافه لباسها و تحفه هائی که از روز نامزدی به بعد برای او آورده بودند ، به خانه داماد می بردند .
عروس را مشاطه آرایش می داد و هنگام رفتن او به خانه داماد چادری به سرش می انداختند و زنهای مسنی از خانواده او وی را همراهی می کردند. یکنفر” ینگه” هم همراه آنها می شد تا آداب و مراسم به حجله رفتن عروس را به وی بیاموزد و در برابر کینه توزی احتمالی از او مراقبت کند .
موقع رفتن عروس پدر وی ، و در صورت نبودن او برادربزرگ یا عموی او ، دم در خانه دعای خیر می داد و خوشبختی او را آرزو می کرد . در خانه داماد معمولاً شام تهیه می شد و از مردان و زنانی از بستگان طرفین دعوت به عمل می آید .
رسم براین بود که داماد سه تا سیب به پشت عروس بزند و به سر او نقل و نبات بریزد و پول نثار کند . در مدخل راهروی ساختمان مجموعه یا طشت مسین می گذاشتند تا عروس از روی آن بگذرد و مثل مس در آن خانه محکم بماند .
فردای شب عروسی برای ناهار عروس غالبا مادرش “قویماق” می فرستاد و برای شام او نیز از خانه پدرش ترک پلو می آوردند . ترک غذای مخصوصی است و آن پلویی است که با زعفران و شکر و روغن مثل کته پخته می شد .
پلو را نیز گاهی با دو یا سه خورش می پختند و همه آنها را با دیگ و ظرفهائی که در آنها پخته بودند ، می فرستادند. فرستادن ترک پلو هم دارای تشریفاتی بود و در خانه عروس برای شرکت در این مراسم از جمعی از نزدیکان دعوت می شد . هم چنین کسان داماد از اقربای نزدیک خود برای صرف این غذا دعوت می کردند.
عروس از ساعت ورود روی خود را از دیگران ، یعنی مردان و زنان خانواده شوهر ، می پوشانید و روز اول برای آنکه نزد مادر شوهر یا خواهران وکسان داماد چادر از سر او بردارند هریک از آنها چیزی به وی هدیه می دادند . این هدیه بسته به تمکن مالی خانوادگی فرق داشت و در خانواده های متمکن سکه طلا بود و آنرا “اوز آشدی” می گفتد یعنی رونما.
چون انتظار ورود مهمان برای خانواده داماد درمدت یک هفته و ده روز اول کار مشکلی بود لذا بعدها روز سوم عروسی را با اصطلاح عوامانه بنده تخت که تحریف شده عبارت “بانو به تخت” است بدین کار اختصاص دادند و بعد از ظهر آنروز را به طور رسمی برای پذیرائی از مهمانان مشخص ساختند .
پس از پایان این قبیل مراسم ، عروس و داماد به قصد بازدید به خانه های منسوبان و دوستان خود می رفتند. بعد از این بازدیدها تشریفات ایاغ آشدی آغاز می شد و آن عبارت از مهمانی هائی بود که خویشان و دوستان عروس و داماد ، متناسب با درجه نزدیکی که با آنها داشتند ، به افتخار آنان ترتیب می دادند و از خانواده های طرفین نیز دعوت می نمودند .
تشریفات جشنهاى نوروز در این منطقه نسبت به مناطق دیگر ایران، تاحدى وسیع و مفصل بوده است.
تکم شکل حیوان از تخته که با پارچههاى رنگین و تکههاى آینه آنرا زیبا مىکردند و از زیر شکم بر انتهاى چوبنازکى متصل کرده و این چوب را از سوراخى در وسط صفحه تختهاى عبور مىدادند و به آسانی ر آن سوراخ بالا و پائین مىرفت.
تکمچى یعنى صاحب تکم آنرا بهحرکت درآورد.و در نتیجه صدائى بهوجود مىآورد که خوشآیند است و بههمراه آن تصانیفى نیز مىخواندکه درباره عید و بهار است. تکمچىها از حدود یک ماه به عید مانده پیدا مىشوند و بهدر خانهها رفته و رسیدن بهار را مژده مىدادند.
با یرام پائى یعنى سهم و حصه عید، از طرف کسان دخترى که تازه ازدواج کرده فرستاده مىشد. شام در مجموعههاى مسى بزرگ چیده مىشدو هر غذا در ظرف جداگانه قرار مىگرفت. بر روى آن سرپوش مسى و روى آن روپوش مخملى یاترمه یا زرى بسیار زیبائى قرار مىدادند و حمال غذاها را در خانه موردنظر مىگذاشت و مجموعه و روپوش و سرپوش را با خود برمىگرداند.
در ساعت تحویل سال همه افراد خانواده سرسفره نشسته، در این سفره علاوه بر هفتسین، میوه و شیرینى و آجیل و خشکبار نیز مىگذاشتند.اولین چیز که در سفره قرار مىگرفت قرآن بود. آینه و سکه طلا یا نقره و برنج گندم نیزاز لوازم این سفره بهشمار مىآمد.
قبل از تحویل سال همه وضو مىگرفتند و در لحظه تحویل سال سکوت مىکردند. اولین کار پس از تحویل سال نگاه کردن و بوسیدن و خواندن قرآن مجید بود و سپس دید و بازدیدهاى عید شروع مىشد و بزرگترها به کوچکترها عیدى مىدادند.
چهارشنبهسورى در تور اردبیل
در اردبیل سابقاً چهارشنبهسورى را ‘گل چهارشنبه’ مىگفتند، زیرا همه خانهها مثل گل تمیز گشته بود. با گذشت ظهر سهشنبه آخر سال در کوچه و بازار صداى ترمه و بمب آغاز مىشد و اندکى پس از غروب خورشید، بوتههاىگون و خار در حیاط یا پشتبام آتش زده مىشد و بعد از صرف شام سفره چهارشنبهسورى گسترده مىگشت.
شب چهارشنبهسورى فالگیرى نیز دیده مىشد و دخترها در اوایل شب بر پشت در خانههاى خود ایستاده و سخنان رهگذران را گوش کرده و تعبیر و تفسیر مىکردند. پسران جوان کمربندهاى پارچهاى یا دستمال خود را از پنجره اتاق همسایه یا کسان خود به درون انداخته و صاحب خانه مقدارى آجیل یا شیرینى در گوشه آن قرار داده و به طرف صاحب او مىانداخت.
در اردبیل عید فطر و عید قربان بدون تشریفات است و دید و بازدیدها در این ایام مخصوص مصیبتدیدگان مىباشد. اگر در مسجد یا محل دیگرى نماز سید برگزار شود کسانى در آن شرکت مىنمایند، معمولاً این نماز در بیابان یا جاى بىسقف خوانده مىشود. رسم قربانى کردن در روز عید قربان نیز مانند مناطق دیگر سرزمین ایران در اردبیل انجام مىشود.
در این روز که روز سادات گفته مىشود، به روى احترام و عرض تبریک به خانه سادات مىروند.
سوم شعبان در تور اردبیل
این روز که روز ولادت حضرت حسین بنعلى است از جمله اعیاد مذهبى در اردبیل است. در این روز دیگر اعیاد مذهبى مهم بازار و مغازهها آذین بندى مىشود.
در این روز یعنى روز میلاد حضرت حجةبنالحسن امام دوازدهم چراغانى و آذینبندى مفصل در بازار و خیابانها صورت مىگیرد.
یک ماه پیش از فرا رسیدن ماه محرم با تشکیل دستههاى شاه حسینی، که در محل به شکل ‘ شاخسه’ عنوان مىشد، مراسم آغاز مىگشت. حدود یک ساعت از شب گذشته، با دستور رئیس شاه حسینىها صف تشکیل مىشد و حاضرین چوب دستى را مثل شمشیر در دست راست مى گرفتند و دست چپ را از پشت بر کمر نفر سمت راست قرار مىدادند و صف مرتب و فشردهاى به وجود مىآوردند.
صف مردان به شکل دایره بزرگى درآمده و در جواب اشعار و ابیات رئیس دسته که با آهنگ خوانده مىشد، همه که شاه حسین را به صورت ‘شاخسه’ ادا مىکردند. اشعار که جنبه حماسى داشت آمادگى حاضرین را براى فداکارى در راه حضرت حسین (ع) بیان مى داشت. این مراسم امروزه در اردبیل منسوخ شده است.
یکى از مراسم سوگوارى در اردبیل طشتگذارى در مساجد و تکایا است، که سه روز به آغاز محرم آغاز مىشد. هر یک از محلات چند روز پیش دعوتنامهاى براى علما و بزرگان مىفرستادند و از آنها براى شرکت در این مراسم دعوت مىکردند.
طشتها را در جائى آماده مىکردند. دسته سینهزنان و زنجیرزنان به محلى که طشتهاى محله در آنجا بود مىرفتند و آنها که حامل طشتها بودند آنها را بر دوش گرفته و جلوى دسته حرکت مىکردند و زمانىکه به مسجد مىرسیدند، آنها در محل مخصوص خود که معمولاً طاقچه بزرگ یا سقف ضربى بود مىگذاشتند و پر از آب مىکردند.قرائت فاتحه کنار طشت صورت مىگرفت که تشریفات خاصى داشت. این سنت امروز نیز معمول است.
این مراسم روز نهم محرم یعنى تاسوعا اجراءِ مىشود و اردبیلیان در ۴۱ مسجد شمع روشن مىکنند. این شمعها نذرى است. وقتى آفتاب غروب مىکند در بیشتر مساجد مردم و دستههاى شمع گذار، کنار طشت گرد آمده و فاتحه مىخوانند.
در روز عاشورا دستهها با ترتیب خاصى قرار مىگیرند که در گذشته اجزاى دستهها بیش از امروز بود. اسرا را که دختر بچههائى با لباس سیاه بودند، بر شترها که فرش روى آنها قرار داشت. سوار مىکردند و خاطره اسیران کربلا را زنده مىنمودند.
قمه زنها نیز، شبیهگردانها نیز در آن روز با پوشیدن لباسهاى مخصوص صحنههائى را در میدانگاههاى جلوى مساجد ترتیب مىدادند. و شب یازدهم، شب شام غریبان خوانده مىشد که مردم در مساجد جمع مىشدند و چراغها را خاموش مىکردند و عزادارى مىکردند و اکنون نیز چنین مراسماتی اجرا میشود.
معروفترین و پر آب ترین رودخانه شهرستان خلخال است که در قسمت غربی شهرستان خلخال و در بخش خورش رستم از شمال به جنوب در جریان بوده و بعلت ارتفاع نسبتا زیاد روستاهای اطراف آن ، استفاده از آب آن برای اغلب روستاها میسر نیست .
این رودخانه از ارتفاعات کردستان سرچشمه می گیرد که پس از گذر از مسیر های پر پیچ و خم کردستان و آذربایجان شرقی به حوزه خلخال وارد شده و پس از گذر از آن به سد منجیل میریزد که در ادامه با نام سفید رود به دریای خزر می ریزد .اخیرا مسأله حقابه استان اردبیل از قزل اوزن در استان اردبیل مطرح شده که امیدواریم مردم منطقه خلخال به حق واقعی خودشان برسند.
یکی از جاذبه های گردشگری اطراف اردبیل دریاچه شورابیل است که این دریاچه قبلاً بسیار شور بوده است ولی امروزه با افزوده شدن آب شیرین از شوری آن کاسته شده ، بطوریکه نوعی ماهی در آن پرورش داده می شود .
این دریاچه دارای امکانات تفریحی ، ورزشی و فرهنگی بسیاری از جمله قایق رانی ، پیست دو و میدانی ، دوچرخه سواری ، باغ وحش ، هتلهای مجهز و زیبا، مجموعه شهر بازی برای بچه ها ، رستوران در وسط دریاچه و … است . این دریاچه در ۴۸ کیلومتری جنوب شرقی اردبیل بطرف خلخال می باشد.
پل معلق مشگینشهر به عنوان بزرگترین پل معلق خاورمیانه در ارتفاع ۸۰ متری رودخانه خیاوچایی و بر روی پارک جنگلی مشگینشهر احداث شده، ۲ متر عرض و ۳۶۵ متر طول دارد. سازه این پل توسط کارشناسان داخلی و مهندسان منطقه اجرا شده و دانش ساخت آن بومی است.
قلعه قهقهه در بخش ارشق، ما بین روستای گنچویه و قره آغاج کلان از توابه مشگینشهر در استان اردبیل قرار دارد و از آثار دوره صفویه به حساب میآید.این دژ به دلیل اینکه محل زندانی شدن افراد سیاسی مهمی، مانند شاهزادگان صفوی در زمان گذشته بودهاست در تاریخ شهرت بسیاری دارد.
منطقه باستانی معروف به شهر یری در شمال غربی روستای پیرازمیان در ۳۱ کیلومتری شرق مشگین شهر قرار دارد. جایی در کنار رود قره سو که وسعت آن به ۴۰۰ هکتار می رسد و از سه قسمت دژ نظامی، معبد و قوشا تپه تشکیل می شود. قدمت قلعه و معبد به ۱۴۵۰ پیش از میلاد و قوشا تپه به ۷ هزاره پیش از میلاد می رسد.
دریاچه نئور در فاصله ۴۲ کیلومتری جنوب شرقی اردبیل در ارتفاع ۲۴۸۰ متری از سطح دریا قرار دارد. راه اصلی دسترسی دریاچه جاده روستائی آسفالته به طول ۱۳ کیلومتر می باشد که از کیلومتر ۲۹ جاده بین شهری اردبیل – خلخال در محل قریه بودالالو بطرف شرق منشعب می شود .
جنگل فندقلو به واسطه قرار گرفتن آن در شمال غربی کشور یکی از جنگل های مناسب برای گذران تعطیلات تابستانی است. این جنگل در ۳۰ کیلومتری شهر اردبیل و در ۱۰ کیلومتری جنوب شهر نمین قرار گرفته است و به خاطر داشتن جاذبه های منحصر به فرد جنگلی و نزدیکی آن به گردنه حیران پیشنهاد مناسبی برای طبیعت دوستان به شمار می رود.
غار یخگان در ۷۷ کیلومتری شهر خلخال در ضلع غربی رشته کوه ماسوله داغ (تالش) و در ارتفاع حدود ۲۴۰۰ متری از سطح دریا در دامنه غربی کوهی به نام یخگان داغی (بوزخانه داغی) واقع شده است. مساحت این غار ۱۱۰۰ هکتار میباشد و دارای دو دهانه است که با اختلاف ارتفاع حدود ۲۵ کیلومتر از یکدیگر قرار دارند.
قطر دهانه ورودی اصلی این غار در حدود نیم متر است که به وسیله راهرویی تنگ و باریک به طول ۱۰ متر، به تالار وسیعی منتهی میشود. حوضچه آبی به عمق ۲۰ سانتیمتر و در ارتفاع ۱/۵ متری در کف غار تشکیل شده است.
دَشت مُغان نام جلگهای است در شمالیترین قسمت استان اردبیل در شمال باختری ایران. مغان جلگهای است در ساحل جنوبی رود ارس و غرب دریای خزر که قسمت عمده آن در جمهوری آدربایجان و بخشی نیز شمالیترین قسمت استان اردبیل در شمال غربی ایران را تشکیل دادهاست.
پل معلق پیرتقی در دره های عمیق و زیبای شهر هشتجین از توابع خلخال شاید یکی از بلند ترین پل های معلق ایران باشد. عبور از این پل که از روی دره های عمیق می گذرد با تکان هایش قطعا یکی از هیجان انگیز ترین لحظات را برای بازدید کننده ها به ارمغان خواهد آورد. سالانه عده زیادی برای بازدید از این پل راهی این شهرستان می شوند.
آبشار کرکری یکی از آبشارهای بلند و پرآب مشگین شهر می باشد که می توان آن را یکی از زیباترین و در عین حال بی نظیرترین آبشارهای منطقه نامید. این آبشار در مسیر رودخانه کرکری و در نزدیکی روستای ییلاقی قیرخ بولاغ در جنوب مشگین شهر واقع شده است. ارتفاع این آبشار به بیش از ۲۵ متر می رسد.
منطقه دشت مغان در جنوب غرب بخش اصلاندوز از توابع شهرستان پارس آباد و غرب بخش قشلاق دشت از توابع شهرستان بیله سوار، در شمال استان اردبیل واقع گردیده است.
پارک جنگلی مشکین شهر که در حاشیه رودخانه خیاوچایی با انبوه درختان برافراشته قرار داره به دلیل مجاورت با شهر و برخورداری از طبیعت ناب، هر روز میزبان علاقمندان زیادی ست. جاده ماشین رو این پارک از ورودی جاده اردبیل به مشکین آغاز شده و انتهای آن به میدان سبلان در شهر منتهی می شود.
آبشار هشتجین دراستان اردبیل قرار دارد. شهر هشجین مرکز بخش خورشرستم شهرستان خلخال واقع در استان اردبیل در شمال غرب ایران است. بخش خورش رستم از شمال با خلخال و کوثر از جنوب با استان زنجان از شرق با بخش شاهرود و از غرب با شهرستان میانه همسایهاست.
روستای مرزی پست کندی از نظر جغرافیای در شمال شهرستان مشگین شهر قرار گرفته و از شهر رضی ۱۸کیلومتر فاصله دارد .موقعیت خود روستا ازشمال باکشور جمهوری آذربایجان به راه شوسه معروف به پاترلان ازمشرق با روستای قاسم کندی ازغرب با روستای علیکران و از جنوب باروستای خلیفه لو همجوار می باشد .
آبشار چالاچوخور یکی از آبشارهای بکر و زیبای شهرستان گرمی است که در نزدیکی مرز جمهوری ایران و آذربایجان در میان پرتگاهها و درههای عمیق واقع شده است. شهرستان گرمی یکی از شهرستانهای استان اردبیل در ایران است که در شمال غربی کشور و شمال استان اردبیل واقع شده است.
تالاب جیران گلی تالاب کوچکی است که در زیستگاه شیروان دره سی در استان اردبیل واقع است. این تالاب در ۲۰ کیلومتری جنوب شرقی مشگین شهر و در نزدیکی لاهرود قرار دارد، ارتفاع آن از سطح دریا ۲۲۰۰ متر است.
شیروان دره سی دره عمیق و عریض است که بریدگیهای دیوارههای صخرهای، چشم انداز ویژهای به این منطقه بخشیدهاست وسنگها در آن به صورت تندیس هایی دیده میشوند که انسان فکر میکند هرکدام به دست هنرمندی با ذوق تراشیده شدهاست.
قلعه اولتان در ۵۰۰ متری روستای اولتان و ۳ کیلومتری پارسآباد در کنار رودخانه ارس قرار دارد. این قلعه ۳۲۰ هزار مترمربع مساحت دارد و وضع ظاهری ساختمان آن همانند قلعههای نظامی است. به نظر میرسد بانیان نخستین قلعه، اشکانیان بودهاند ولی با توجه به استحکام مناسب آن، این قلعه تا قرن ۱۲ هجری قمری مورد استفاده بوده است و این موضوع از سفالهای متنوع بدست آمده مربوط به دورههای مختلف اسلامی تائید میشود.
مراکز خرید در شهر اردبیل
در دوران صفوی بازارهای متعددی ساخته شد؛ بازار اردبیل که به بازار صفویه هم شهرت است، یکی از این بازارها است که هنوز هم پر رونق است و با معماری سنتی و زیبای خود، نظر هر گردشگری را به خود جلب می کند.
این بازار از بخش های مختلفی همچون تیمچه، سرا و راسته های متعدد تشکیل شده است و علاوه بر آن حمام و مسجد تاریخی زیبایی را نیز در خود جای داده است. مهم ترین بخش این بازار بنایی مدور با سقف گنبدی شکل به نام بازار قیصریه است.
بازار بزرگ قیصریه
این بازار بزرگ رو با طاق های جناغی و گنبدهای ساده ای که داره به راحتی می شه در اردبیل پیدا کرد. راسته های موجود در این بازار عبارتند از راسته اصلی بازار، راسته قیصریه، علافان، راسته پیر عبدالملک، بازار زرگران، سراجان، بازارچه زنجیرلی، پارچه فروشان، کفاشان، مسگران، چاقو سازان و آهنگران. نشانی: خیابان امام خمینی
مجتمع تجاری شورا سنتر اردبیل
گشت زدن در مراکز خرید بزرگ و مدرن برای هر فردی می تواند جذاب باشد. مجتمع تجاری شورا سنتر اردبیل که با ۵۰۰ واحد در سال ۱۳۸۴ افتتاح شده است، یکی از مراکز مدرن خرید و بزرگ اردبیل است که می تواند به انتظارات طیف وسیعی از خریداران پاسخ دهد. در این مجتمع محصولات برندهای نام آشنایی تولیدکننده لباس همچون زارا و پوما و غیره نیز عرضه می شود. نشانی: خیابان عطایی، ورودی قدیم شورابیل
مرکز خرید بزرگ و مجلل الماس شهر در ۱۲ طبقه با نمایی زیبا و خاص ساخته شده است و در نوع خود یکی از زیباترین و بزرگ ترین مراکز خرید در این کشور است. نشانی: میدان شریعتی
برای یافتن این مجتمع تجاری بسیار شیک نیازی به پرس و جو نیست؛ زیرا پس از ورود به خیابان سی متری این مجتمع بزرگ و بسیار شیک همچون جواهر درخشانی نظر هر فردی را به خود جلب می کند؛ این مجتمع معماری بسیار زیبایی دارد و یک بهشت واقعی برای عاشقان طلا و جواهرات است. بازار جدید طلافروشان در سه طبقه احداث شده و دارای ۱۰۳ واحد است.
مرکز خرید پروما
برای کسانی که اهل خرید و گشت در مراکزخرید بزرگ هستند پروما نامی آشناست؛ مرکز خریدی بزرگ با شعبات متعدد در شهرهای بزرگ کشور. با قرار گرفتن این مرکز خرید در مقابل دریاچه شورابیل لذت سفر و گشت و گذار مسافران اردبیل تکمیل می شود.
در پروما مانند دیگر شعبات می توانید انواع لباس های مردانه، زنانه و بچه گانه، زیورآلات، وسایل الکترونیک و بسیاری دیگر را بیابید تنها تفاوت این شعبه با شعبات دیگر فروشگاه، فروش عسل طبیعی است که طرفداران زیادی دارد.
اگر به دنبال تنوع در خرید سوغات در سرعین می گردید مجتمع تجاری- خدماتی لاله پیشنهاد ما به شماست؛ مرکز خرید سه طبقه در میدان اصلی شهر واقع شده است و به آبگرم مشهور گاومیش گولی نیز نزدیک می باشد.در این مجتمع می توانید انواع لباس، کیف و کفش، لوازم منزل، زیورآلات، حوله، وسایل خواب و … را با قمیتی مناسب بیابید.
برای رسیدن به بازار مرزی بیله سوار باید جاده ای پرپیچ و خم را طی کنید، جاده ای که به اندازه دیگر جاده های شمال سرسبز نیست. اما فکر کردن به قیمت های مناسب اجناس ترک بخصوص کت و شلوار مردانه می تواند سختی راه را برای شما آسان نماید. پس اگر شما هم جزء آن دسته از افرادی هستید که خرید برای شما گزینه ای مهم در سفر به شمار می آید یا فقط به قصد خرید سفر می کنید سری به بازار مرزی بیله سوار بزنید و از خرید خود در کنار آب و هوای پاک و خنک منطقه لذت ببرید.
در بازار مرکزی صدف می توانید انواع تلفن همراه و تجهیزات کامپیوتری را خریداری کنید. نشانی: بازار امام پاساژ مرکزی نشانی: بیله سوار در نزدیکی گمرک بیله سوار
هر چه کباب خوشمزه خوردهاید، فراموش کنید. در کبابی حاج مالک تازهترین کباب را خواهید خورد. گوشت در این رستوران در تازهترین حالت خود، یعنی کشتار روز است و با همین تازگی تبدیل به کبابی خوشمزه و خوشبو میشود و با همراهی نان داغ سر میز میآید.
نشانی: اردبیل، خیابان ساحلی، روبه روی پل تاریخی سیدآباد تلفن: ۰۴۵۳۳۶۲۰۰۰۷
یکی از کبابیهای خوشنام و قدیمی اردبیل، حاجی قربان است. البته ظاهر آن قدیمی نیست و بازسازی شده است. قیمتها در این رستوران اصلا بالا نیست و کیفیت قابل قبول است. نشانی: اردبیل، خیابان سعدی، چهارراه باغمیشه تلفن: ۰۴۵۳۳۴۴۱۸۷۴
رستوران حاجی بیوک آقا مغازهی کوچکی است با کبابهای خوشمزه. دنده کبابش معروف است و شایستهی امتحان کردن. نان تازهی تنوری کبابها را همراهی میکند. در کبابی بیوک آقا مزه و عطر و بوها فراموشنشدنی هستند.
نشانی: اردبیل ، خیابان قیام ، پایین ترازخیابان اعتماد تلفن: ۰۴۵۳۳۳۳۱۴۷۰
یک گزینهی عالی برای خوردن کباب خوب و لذیذ در اردبیل، رستوران سیدآقا است. این رستوران هم برای صرف ناهار باز است و هم برای شام. نشانی: اردبیل، پیر عبدالملک تلفن: ۰۴۵۳۳۳۶۵۶۹۸
گل سرخ کمی گرانتر از رستورانهای دیگر است، اما کبابی فراموشنشدنی سرو میکند. بهترین گزینه در رستوران گل سرخ، کباب دنده است که به ترکی قابرقا خوانده میشود. نشانی: اردبیل، خیابان عطائی، نرسیده به میدان جانبازان تلفن: ۰۴۵۳۵۵۱۱۳۲۸
رستوران معین دربار
معین دربار غذای باکیفیت و خوشمزه سر میز شما میآورد و مزهی کبابش در یاد میماند. نشانی: اردبیل، خیابان حافظ،، روبروی اداره اوقاف تلفن: ۰۴۵۳۷۷۲۳۹۲۰
یک گزینهی خوب و خوشمزه برای خوردن کباب، ماهیچه و پیچاق قیمه در اردبیل، رستوران خوانسالار است. برخورد کارکنان خوب است و غذا لذیذ. خوانسالار از ۱۱ صبح تا ۱۱ شب پذیرای مشتریان است. نشانی: اردبیل، بلوار استقلال، بین میدان ارتش و بسیج، کنار بانک تجارت تلفن: ۰۴۵۳۳۷۲۳۰۹۰
در ضیافت منوی متنوعی از غذاهای ایرانی و محلی پیش روی شما است.اگر میان کبابهای خوشمزهی اردبیل بهدنبال تنوع بودید، میتوانید به ضیافت بروید و خورش محلی را به نام پیچاق قیمه سفارش دهید. این خورش با خلال بادام و تخممرغ پخته می شود. نشانی: اردبیل، خیابان امام خمینی، کنار سینما انقلاب تلفن: ۰۴۵۲۲۴۵۱۶۴
نشانی: اردبیل؛، بزرگراه شهدا ، مابین فلکه علی آباد و فلکه ججین، نبش غفار مقدم
تلفن: ۰۴۵۳۳۲۵۰۰۳۰
کباب خوب در محیطی با حال و هوای امروزی را میتوانید در بره سفید میل کنید.
رستوران خانه صادقی
نشانی: اردبیل، محلهی اوچدکان
تلفن: ۰۴۵۳۳۲۴۶۱۳۱
خانهی صادقی اردبیل از دورهی قاجار به جا مانده است. اگر غذا خوردن در بنایی تاریخی و سنتی را میپسندید، بدون تردید رستوران خانهی صادقی گزینهی درستی است. این خانه رستوران و دمنوشخانه دارد و انواع خوراکیها و دمنوشهای ایرانی را سرو میکند.
نشانی: اردبیل خیابان مطهری (ساحلی)، بعد از پل یاقوت
برای بعضی افراد طراحی داخلی و چیدمان رستوران بسیار مهم است. اگر طراحی سنتی در یک فضای تاریخی را میپسندید، پیشنهاد ما رستوران شاه عباس است. رستوران در بنای تاریخی حمام ابراهیم آباد قرار دارد و تزیین آن بهسبک سنتی انجام شده است.
نشانی: اردبیل ، بزرگراه شهدا ، بلوار حافظ
تلفن: ۰۴۵۳۳۷۲۹۵۵۵
همه چیز در رستوران اعیان اردبیل دلپذیر است، از مزهی غذاها تا رفتار کارکنان. حیف است تا اردبیل بروید و پیچاق قیمه را امتحان نکنید. در اعیان کبابها هم عالی هستند.
نشانی: اردبیل ، میدان وحدت ، اتوبان بسیج ، بعد از بیمارستان سبلان
تلفن: ۰۴۵۴۴۷۳۷۴۹
در مدینه منوره شیشلیک و کباب برگ سفارش دهید و از طعم آن لذت ببرید. این رستوران فقط ناهار سرو میکند.
نشانی: اردبیل، میدان ارتش، روبه روی دبستان معلم
تلفن: ۰۴۵۳۳۷۲۳۶۳۶
حتی کبابخور واقعی هم یک جایی از خوردن کباب خسته میشود و ترجیح میدهد تنوع را وارد روزهای خود کند. در این صورت میتوانید سراغ فست فود بروید و یک وعده غذای غیرایرانی بخورید.
نام |
شماره تلفن |
نام |
شماره تلفن |
استانداري اردبيل | ۳۳۲۵۲۰۰۰ | پست امداد گاز | 194 |
شهرداري اردبيل | ۳۳۲۳۴۲۶۴-۷ | فرمانداري اردبيل | ۳۳۷۱۳۵۲۱ |
راه و ترابري | ۳۳۸۱۱۴۲۴ | ميراث فرهنگی ،صنایع دستی و گردشگری | ۳۳۲۴۸۸۹۸ |
هلال احمر | ۳۳۲۳۲۰۰۱ | اداره کل بازرگانی | ۳۳۲۳۳۹۰۵ |
شهرداري سرعين | ۳۳۲۲۲۲۲۴- ۰۴۵ | اداره کل اماکن عمومی | ۳۳۳۳۰۴۸۱ |
اتحاديه مهمانپذيران | ۳۳۲۲۳۲۲۶ -۰۴۵ | اتحاديه هتل داران | ۳۳۲۳۲۸۷۷ |
ترمينال مسافربري | ۳۳۸۱۳۷۸۰ | حمل و نقل و پايانه | ۳۳۷۱۳۸۱۲ |
ايستگاه آتش نشاني | ۱۲۵ | ستاد خبر آگاهي | ۱۲۸ |
نيروي انتظامي | ۱۱۰ | پزشکي قانونی | ۳۳۲۳۱۰۲۰ |
بهداشت محيط | ۳۳۷۱۳۱۱۸ | راهنمايي رانندگی | 198 |